با تو توان گفت... فقط!
درد دل با تو توان گفت فقط
شرح غم با تو توان گفت فقط
شرح بیزاری من از دو جهان با تو توان گفت فقط
کم و بیشم همه ی راز نهان با تو توان گفت فقط
همه کس جمع شوند بهر شفایم روزها
حسرت و جنگ درون با تو توان گفت فقط
با یک لب پر درد، سخن با تو توان گفت فقط
چشم من منتظر و لحظه ها پر ز ملال،گفتنش با تو توان گفت فقط
با ابن همه رنج،،، همه ی عالم و آدم به فدایت امّا
دل شیدا و نگاه منتظر،،، سخنش با توان گفت فقط
(ح)
نظرات شما عزیزان: